Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه ویژه فارس: خط ویژه، رصدی است روزانه از لابه‌لای روزنامه‌های داخلی و عملیات رسانه‌ای پایگاه‌های خبری رسانه‌های ضد انقلاب، در این رصد  برآنیم که بتوانیم خطوط مشترک میان بعضی از رسانه‌های داخلی و ضد انقلاب را بررسی و تحلیل کنیم.

*******

حمله مشترک روزنامه اعتماد و اینترنشنال به شادی مردم ایران

دشمن به هیچ عنوان حاضر نیست شادی مردم ایران را ببیند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به همین خاطر در روزهای گذشته مجری شبکه سعودی-انگلیسی اینترنشنال بعد از برد شیرین ایران در مقابل ولز، به بازیکنان تیم ملی گلایه کرد که چرا بعد از زدن گل و پیروزی در میدان، خوشحال شدید و شادی کردید.

 

 

بی بی سی فارسی، صدای آمریکا، اینترنشنال، رادیو فردا و...دیگر رسانه های معاند در روزهای گذشته با عصبانیت و خشم تلاش کردند تا با ضریب دادن به پروژه دوقطبی سازی میان مردم، اینگونه القاء کنند که مردم ایران از پیروزی تیم ملی شادمان نشده و فقط نیروهای نظامی و انتظامی و بسیج از این پیروزی خوشحال شدند.

رسانه های دشمن با القای اینکه تیم فوتبال در قطر صرفا تیم حاکمیت است و نه تیم مردم، تلاش کردند تا با تمام توان مانع از شادی و خوشحالی مردم شوند. این مسئله تنها یک قطعه از پازل دشمن در جنگ ترکیبی علیه مردم ایران است. هدف اصلی این است که تعصب مردم ایران نسبت به وطن خود و در ادامه یکپارچگی و انسجام مردم شکسته شده و یاس و ناامیدی و تفرقه، مسیر را برای پروژه های بعدی دشمن هموار کند.

 

 

 

اما نکته قابل تأمل در این میان، رفتار برخی رسانه های اصلاح طلب در این پروژه ضدایرانی است. این رسانه ها دقیقا عملیات روانی دشمن را در داخل دنبال کرده و به آن ضریب می دهند.

به عنوان نمونه، روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «تشویق ایسلندی روی ماشین زرهی» نوشت:«تیم ملی ایران بعد از باخت ۶ بر ۲ مقابل انگلیس در بازی نخست و با انبوهی از احساسات متناقض میان مردم وارد میدان رقابت با ولز شد. ایران این بازی را دو بر صفر برد. طبق عادت سال‌های قبل انتظار می‌رفت این پیروزی بسیاری از مسائل را حل کند. شکلی از آشتی ملی به خود بگیرد. مردم را به خیابان بکشاند، برای شادی دسته‌جمعی و در مجموع یک روز خوب برای ایرانی‌ها بسازد. اما برد تیم ملی نه تنها همه‌ چیز را حل نکرد که ابهام‌ساز شد. نه تنها به آشتی ملی کمک نکرد که فضا را بیشتر از قبل به سمت دوقطبی برد. نه تنها به یک شادی دسته‌جمعی نینجامید که عجیب‌ترین تصاویر ممکن را به وجود آورد و در نهایت به یک وضعیت پارادوکسیکال ختم شد.»

 

 

 

در ادامه این مطلب آمده است:«اولین چیزی که بعد از برد تیم ملی مقابل ولز جلب ‌توجه کرد، تصاویر شادی ماموران یگان ویژه و لباس شخصی‌ها در خیابان همراه با پرچم ایران و رقص نور و موزیک بود. مامورانی با چهره‌های پوشیده که باتوم و گاز اشک‌آور و سلاح به دست داشتند و روی ماشین‌های زرهی غول‌آسای سیاه‌رنگ می‌رقصیدند تصاویری فراتر از خلاقیت‌های سالوادور دالی خلق کرد. همان مامورانی که در خیابان حضور ‌داشتند تا کسی جرات حضور در میدان‌ها را پیدا نکند، شیرینی و شربت پخش می‌کردند... عده‌ای مصرانه به سیاق چند روز قبل می‌گفتند این تیم ملی، تیم ملی ما نیست. می‌پرسیدند بعد از اتفاقات اخیر مخصوصا وضعیت کردستان و سیستان چرا بازیکنان بعد از گل شادی کردند.»

تلاش جریان اصلاح طلب برای آزادی فوری آشوبگران

روزنامه ابتکار در مطلبی به قلم «محمدعلی وکیلی» نماینده اصلاح طلب مجلس دهم نوشت: «اینکه جمهوری اسلامی تصمیم به اصلاح خود می‌گیرد یا نه، در سرنوشت تک‌تک ایرانیان مؤثر است.»

در ادامه این مطلب آمده است: «باید امکانِ تغییر را دوباره خلق کرد. به گمانم تمام ایران دوستان مکلف‌اند هرچه دارند بگذارند تا راه اصلاحِ جمهوری اسلامی باز شود. تمام مشایخ ریش خود را گرو بگذارند. تمام مراجع اعتبار خود را وسط بیاورند. اگر این راه همچنان مسدود بماند معلوم نیست از ایران چه چیزی باقی بماند. اگر حکومت مجاب به تغییر شد و بنا شد زمین بازی را با اصلاحات تغییر دهد مجموعه‌ای از اقدامات اورژانسی را بایست انجام دهد؛ اقداماتی ازجمله اعلان عفو عمومی؛ انحلال بخش زیادی از بنیادها و ستادهایی که به اقتضای اول انقلاب تأسیس شد اما سال‌هاست بدون داشتن کارکرد خاصی فقط بار هزینه اجرایی کشور را افزایش می‌دهند؛ درسی است خارجی نیز نیازمند یک ۵۹۸ دیگری هستیم.»

 

در روزهای گذشته نیز «اسماعیل گرامی مقدم» در پیشنهادی مشابه خواستار آزادی فوری آشوبگران و اعلام عفو عمومی شده بود.

این رویکرد دقیقا همراستا با پروژه دشمن در تداوم آشوب و اغتشاش است. چرا که با آزادی تمامی آشوبگرانی که در ماههای اخیر بازداشت شده بودند، عملا چراغ سبزی به این طیف داده می شود که اقدامات ساخارشکنانه و مغایر با امنیت و منافع ملی را با شدت بیشتری ادامه داده و مطمئن باشند که هیچ هزینه ای نیز از جمله بازداشت و زندان و... به آنها تحمیل نمی شود.

از سوی دیگر پیشنهاد تأمل برانگیز عفو عمومی برای آشوبگران، چراغ سبز برای حمله به مدافعان امنیت است. در ماههای اخیر تعدادی از مأموران نیروی انتظامی و بسیج و سپاه توسط اوباش به شهادت رسیده اند و اعلام عفو عمومی یعنی مدافعان نظم و امنیت را به شهادت برسانید و آب هم در دلتان تکان نخورد!

متاسفانه بخش قابل توجهی از جریان اصلاح طلب هیچگاه منافع ملی و عزت مردم ایران را مورد توجه قرار نمی دهد.

نکته قابل تأمل اینجاست که در ماههای اخیر رسانه های معاند به صورت ویژه بر تبرئه آشوبگران و تروریست ها متمرکز شده و خواستار آزادی فوری آنها بوده و هستند.

 

 

سوال اینجاست که این همصدایی آشکار با دشمن از کجا نشأت می گیرد؟! چرا جریان اصلاح طلب هیچگاه با دشمنان ملت ایران مرزبندی نمی کند؟! چرا امثال عبدالمالک ریگی و سرکرده های گروهک های تروریستی از جمله کومله و پژاک، دقیقا همان حرفی را می زنند که برخی فعالین و رسانه های اصلاح طلب می زنند؟!

تطهیر روزنامه نگاران وطن فروش و اتهام زنی به حاکمیت

روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «حال رکن چهارم آزادی خوب نیست» به قلم «نعمت احمدی» نوشت:« بعد از شروع اعتراضات خیابانی در شهرهای مختلف و نشر اخبار حرکت‌های خیابانی در نشریات متأسفانه باب شکایت علیه مطبوعات و نویسندگان و تحلیلگران روزنامه‌ها سرعت گرفت... اکثر روزنامه‌نگاران دهه‌های ۷۰ و ۸۰ تجربه زندان را پشت‌سر گذاشتند. عده‌ای در ایران ماندند و به کار روزنامه ادامه دادند...اما بخش زیانبار برخورد دهه‌های ۷۰ و ۸۰ با روزنامه‌نگاران برمی‌گردد به آن دسته از روزنامه‌نگارانی که جلای وطن کردند و از ایران خارج شدند و با تأسف رسانه‌های آن سوی آب بدون اینکه هزینه‌ای برای پرورش این دسته از روزنامه‌نگاران کرده باشند با آغوش باز آنان را پذیرفتند و امروزه می‌بینیم که رسانه‌های برون‌مرزی با پرسنل اندک خود توانسته‌اند به مرجع خبر و تحلیل تبدیل شوند.»

 

 

در ادامه این مطلب آمده است:«کافی است نگاهی به اسامی پرسنل هر یک از رسانه‌های خارجی فارسی برون‌مرزی داشته باشیم، از گوینده و مدیر و تهیه‌کننده و برنامه‌ساز؛ اکثریت قریب به اتفاق از همین روزنامه‌ها که با تأسف با آنها برخورد کردیم و با بستن روزنامه و روانه زندان کردن ‌روزنامه‌نگاران که جملگی در ایران پرورش یافتند و چون بی‌کار شدند جلای وطن کردند، هستند. بیایید، برای یک بار هم که شده خود را در جایگاه متهم بنشانیم و این پرسش را مطرح کنیم چه کسی باعث شد استودیوی هر یک از این رسانه‌ها از افرادی پر شود که روزگاری در ایران با میل و رغبت و علاقه به تولید خبر و تحلیل و گزارش مشغول بودند و چون عرصه را بر خود تنگ دیدند، ایران را ترک کردند؟...مقصر کیست؟ کدام کشور را می‌توان پیدا کرد که انبوه نخبگان خود را دودستی تقدیم کشورهای دیگر کرده باشد؟».

از نگاه این فعال اصلاح طلب، روزنامه نگاران شاغل در رسانه های معاند، همگی صرفا نخبگانی هستند که عاشق وطن خود هستند و تنها به دلیل اینکه بیکار شدند به استخدام رسانه های معاند درآمده اند.

با اینکه نمونه های متعددی در رد ادعای مذکور قابل ذکر است، اما ما در رد این ادعا، تنها به یک نمونه بسنده می کنیم. نمونه ای که به قول معروف، مصداق آن مثل است که می گوید، «مُشت نمونه خروار است».

 

«مسعود بهنود» از همکاران قدیمی رسانه های معاند و از جمله بی بی سی فارسی است. بهنود» براساس مستندات غیرقابل انکار همان شخصی است که در رژیم پهلوی به «خبرچین ساواک» معروف بود. بهنود براساس یک سناریوی از پیش تعریف شده، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با ظاهرسازی این‌گونه وانمود کرد که از گذشته خود پشیمان است. وی برای اثبات ادعای خود فیلم‌نامه «خانه عنکبوت»- علیه رژیم پهلوی- را نوشت و در آن ایفای نقش کرد. بهنود همچنین با افشاگری علیه برخی از سران رژیم شاه، تقلا کرد تا خود را از محاکمه برهاند.

«پتکین آذرمهر» نویسنده ضدانقلاب مقیم انگلیس در توصیف بهنود می گوید: «مسعود بهنود حتی اصلاح‌طلب هم نیست. او راحت‌طلب است و مثل آب خوردن دروغ می‌گوید.» بهنود در سال ۱۳۷۶ در روزنامه «جامعه» و در کنار اکبر گنجی، ابراهیم نبوی، عمادالدین باقی، ماشاءالله شمس‌الواعظین، محسن سازگارا و حمیدرضا جلایی پور، در اولین روزنامه منتسب به جریان اصلاح‌طلب شروع به فعالیت کرد.

این نشریه به‌دفعات به نشر اکاذیب و اتهام زنی به ارکان حاکمیت پرداخت. تشویش اذهان عمومی، انتشار اخبار محرمانه، افترا و توهین نسبت به نیروهای مسلح و مقامات نظامی، نشر اکاذیب، توهین و حمله به مقدسات مذهبی و مسئولان نظام، اشاعه و ترویج فرهنگ غرب، اشاعه فحشا و درج مطالب خلاف عفت عمومی و توهین و افترا به قوه قضاییه ازجمله اتهامات این روزنامه مدعی اصلاح‌طلبی بود. این روزنامه اصلاح‌طلب در تیرماه ۱۳۷۷ توقیف شد.

دو روز بعد از توقیف روزنامه جامعه، روزنامه دیگری به نام توس توسط همین کادر آغاز به کارکرد که در شماره اوّل خود تیتر بزرگ «توس در خدمت جامعه» را چاپ کرد. این کادر که مسعود بهنود نیز جزو آنان بود، نشریات زنجیره‌ای اصلاح‌طلب را راه‌اندازی کردند.

نکته قابل‌تأمل اینجاست که تعداد قابل‌توجهی از روزنامه‌نگاران و خبرنگاران شاغل در رسانه‌های معاند و ضدانقلاب، توسط اشخاصی همچون مسعود بهنود شناسایی و برای سرویس‌دهی به رسانه‌های حامی تحریم و تجزیه و آشوب در ایران هدایت شده اند. برخی نیز با همکاری وی جذب رسانه های ضد انقلاب شده اند.

 مسعود بهنود  در آذرماه ۱۳۷۹ به اتهام «توهین و افترا، نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی، تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، عبور از خطوط قرمز نظام، همکاری با رسانه‌های بیگانه، مشارکت در فروش مواد مخدر و نگهداری مواد مخدر، مشروبات الکلی و ابزار استعمال مواد مخدر» به دادگاه معرفی شد. حدود ۲ سال بعد و پس از طی جلسات دادگاه و صدور حکم محکومیت، بهنود از ایران گریخت و به لندن رفت.

مسعود بهنود پس از حضور در انگلیس با راه‌اندازی وب‌سایت روز آنلاین، به ایجاد کانال میان جریان معاند و خبرنگاران و روزنامه‌نگاران شاغل در ایران پرداخت. وی با تطمیع خبرنگاران و روزنامه‌نگاران جوان در داخل کشور، آن‌ها را به خراب کردن پل‌های پشت سر و مهاجرت دائمی از ایران و پیوستن به رسانه‌های معاند تشویق می کند.  پیش‌ازاین، یکی از روزنامه‌نگاران درباره نقش بهنود در انتقال روزنامه‌نگاران ایرانی به رسانه‌های معاند گفته بود: «مسعود بهنود به نیابت از نازنین زاغری... با سوژه موردنظر قرار می‌گذاشت...وی به فرد موردنظر پیشنهاد تابعیت انگلیس و دستمزد بالا به پوند را داده و نیرو برای زاغری جمع می‌کرد.»

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: خط ویژه روزنامه نگاران جریان اصلاح طلب رسانه های معاند مسعود بهنود آزادی فوری مردم ایران عفو عمومی رسانه ها تیم ملی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۸۷۹۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اقدام نظامی ایران علیه اسرائیل، افتخارآمیز بود و غرور ملی را برانگیخت /با رفتارهای آزاردهنده نباید غرور و شادی مردم را از بین برد

به گزارش خبرآنلاین، کیومرث اشتریان در روزنامه شرق نوشت:

اکنون این اسرائیل است که پشت خط ترس ایستاده است. حتی اگر عملیاتی هم در ایران انجام دهد، باز هم کار از کار گذشته است.

تاکنون دو پیش‌فرض وجود داشت که هر دو به هم ریخت: یکی اینکه ایران در «بن‌بست ترس» افتاده و حمله نمی‌کند و دوم اینکه گنبد آهنین (با همه هزینه‌هایی که برایش انجام شده) نفوذناپذیر است و هراس اسرائیلی را می‌کاهد؛ اما پاسخ ایران از نظر روش، معنی‌دار بود. هم زد و هم نشان داد که جنگ نمی‌خواهد.

نفوذ هر تعداد موشک از گنبد آهنین می‌تواند هم برای اسرائیل و هم برای شرکای غربی فاجعه‌بار باشد. اولا مشکل اسرائیل این است که به لحاظ سرزمینی بسیار کوچک است و ثانیا، جامعه‌ای «جهان‌سومی» نیست که ناامنی نظامی برایش چندان مهم نباشد. «یک فروند» موشک در کشور جهان‌سومی با «یک فروند» موشک در کشور جهان‌اولی بسیار متفاوت است؛ در این معادله یک با یک برابر نیست. ثالثا هیمنه به هم می‌ریزد.

پاسخ ایران از جنبه‌های نظامی، تخریبی یا کشتاری موضوعیت نداشت؛ اما از نظر روانی یک مانور رسانه‌ای-نظامی بود. گویی نمادهایی از گذشته دور تاریخ ایران را نظاره می‌کنید.

این تصویرسازی «ایرانی» را مرور کنید: به همه اعلام می‌کنید که آسمان را «کلییر» کنید، رزمایشی از رژه هوایی راه می‌اندازید، پیشاپیش پهپادها را مانند لشکر پیاده هوایی با هیمنه می‌فرستید؛ سپس موشک‌ها را فرود می‌آورید. بزمی حماسی می‌آرایید و آن را در پیکره تصویری سینمایی و مهیج کارگردانی می‌کنید.

وزیر خارجه انگلیس در گفتاری ناخواسته و در برابر پرسشی ناگهانی از همین لشکرکشی پرهیمنه برآشفت. گویی می‌خواست بگوید که ایران حق ندارد که در مقابل چشمان ما این‌چنین عرض اندام کند. در انگاره، جنگ‌های دو هزار سال پیش ایران و روم یا مواجهه هزار سال پیش سلجوقیان ایرانی در جنگ‌های صلیبی از پیش چشم او گذر می‌کرد. برخلاف تصور ما ایرانیان، متأسفانه چنین تصوراتی در روان تاریخی شمار درخورتوجهی از غربیان حاضر است. در نظام آموزشی و پرورشی ما آن جنگ‌ها بروزی جدی ندارد؛ اما برای بسیاری از آنان زنده است. مقاله‌های مشهور هانتینگتون و فوکویاما همین را در مقیاسی کلان صورت‌بندی نظری کرده‌اند. به همین‌ شکل گونه‌ای از نژادپرستی فرهنگی که نسل‌کشی در غزه را توجیه می‌کند، در میان قدرت‌های برتر غربی وجود دارد، تا جایی که حتی فیلسوفانی مانند هابرماس هم در این معرکه حیثیتی رسوا شدند.

ایران با درایت و به‌درستی هنوز در دام جنگ همه‌جانبه نیفتاده است. تصمیم‌گیران اصلی در این معرکه از پیامدهای این جنگ، که تخریب ایران عزیز است، آگاه‌ هستند و می‌دانند که گیتی آبستن نیک و بد بسیار است.

اینک دو نتیجه مهم باید پیگیری شود: اول، از نظر دیپلماتیک اکنون باید از فرصت استفاده کرد. پروژه‌های دیپلماتیک با همکاری کشورهایی مانند ترکیه، مالزی، عمان و دیگر کشورهای اسلامی دنبال شود. در چنین هنگامه‌هایی کشاندن اروپاییان به معرکه گفت‌وگو پروژه غیرامنیتی‌سازی وجهه ایران به بن دندان جهانیان می‌نشیند. دعوت به گفت‌وگو، نه‌تنها به صلح و سازش بین‌الملل کمک می‌کند؛ بلکه عرقِ شرمِ حمایت از یک تجاوزگر کودک‌کش را بر جبین آنان آشکار می‌کند. فریب آنانی را که از سر جهل و غرور باوری به دیپلماسی ندارند، مخورید. مغرور نشوید و همه تلاش خود را همچنان که تاکنون به‌درستی عمل کرده‌اید، برای جلوگیری از گسترش دامنه جنگ به کار گیرید.

دوم، فرصت همدلی با نیروی انسانی ملی را از دست ندهید.بسیاری از مردم حتی آنان که به شکل و شمایل شما نیستند و منتقد یا حتی مخالف شما بوده‌اند، در وجدان خویش برای بازدارندگی اسرائیل احساس غرور می‌کنند. قدرت‌نمایی مشروع و حکیمانه قدرت گفتمانی پدید می‌آورد. مردمان، چنین قدرت‌نمایی را محترم می‌شمارند و به احترام کلاه از سر برمی‌دارند. نقدهای خبرنگاران و روشنفکران از اسرائیل و ادبیات مفتخرانه آنان با شما گواه همین مدعاست. اکنون فرصت بازسازی روابط انسانی و ملی است.

کوتاه و گویا می‌گویم که جمهوری اسلامی به چهار دلیل اساسی نمی‌تواند با مردم خود کنار نیاید یا نمی‌تواند آزادی‌های سیاسی-اجتماعی را بسط ندهد و نمی‌تواند یک دولت قوی مرکزی نداشته باشد: اولا، به لحاظ تکثر درونی جامعه و جمعیت ایرانی؛ ثانیا، تکثر اجتماعی نیروهای نظامی و انتظامی؛ ثالثا، به لحاظ دشمنان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای که دارد؛ و رابعا، قرارگرفتن در چهارراه ژئوپلیتیک جهانی. بی‌جهت خود را خسته نکنید و برای مردم و نظام بحران‌آفرینی نکنید. نمی‌توان جامه تنگ فرهنگ یک گروه را بر پیکر تنومند یک ملت تاریخی پوشانید.

مخالفان هم باید یاد بگیرند که آنجا که شایسته است، از اقدامات درست و هوشمندانه جمهوری اسلامی حمایتی صادقانه داشته باشند. اینکه سخنگوی اسرائیل بشوند و خنثی‌سازی 99درصدی پرتاب‌های ایران را (که غیرواقعی است) به رخ بکشند، دشمنی را بیشتر می‌کند و این‌گونه تعبیر می‌شود که به دلیل مخالفت با حکومت از آن سوی بام به دره بی‌انصافی سقوط کرده‌اند. در چنین شرایطی چگونه انتظار دارید که با شما از سر خصومت یا بی‌انصافی متقابل برنیایند؟ اسیر جو روانیِ مخالفِ نامنصف نشوید و شرافتمندانه حرکت‌های مثبت را قدر بدانید. ایرادی ندارد که در این هنگامه، انتقادات خود را به سیاست داخلی محفوظ نگه دارید و درعین‌حال از یک حرکت بازدارنده تمجید کنید. این، دل‌های همگان را به یکدیگر نزدیک می‌کند و نشان‌دهنده صداقت مخالفان سیاست‌های داخلی است و صدق آنان را باورپذیر می‌کند؛ شاید شماری از اینان بر سر عقل آیند و بیش‌ازاین بر طبل انحصار و واگرایی نکوبند.

23302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1897682

دیگر خبرها

  • آزادی یک زندانی به همت مدیر نیکوکار یزدی
  • (تصاویر) نگاه رسانه‌های خارجی به ایران؛ از عید نوروز تا شادی حمله به اسرائیل
  • بازتاب سفر رئیس‌جمهور ایران به پاکستان در رسانه‌های انگلیسی‌زبان
  • این ستاره بارسا متخصص ال‌کلاسیکو است (عکس)
  • گزارش رسانه آمریکایی از ویژگی مشترک جنگ‌های اوکراین و ایران و اسرائیل
  • پس از تنبیه رژیم صهیونیستی حالا وقت احیای برجام است! / اصلاح‌طلبان برای دور دوم انتخابات چه برنامه‌ای دارند؟
  • اولین قدم در جذب مشتری
  • سخنگوی وزارت خارجه: ایران در پیشبرد اهداف جهانی «زمین پاک» تلاش جدی دارد / لزوم توقف فوری اقدامات مخرب صهیونیست‌ها
  • آزادی بیان رسانه‌ها تا کجا معنا دارد؟ + فیلم
  • اقدام نظامی ایران علیه اسرائیل، افتخارآمیز بود و غرور ملی را برانگیخت /با رفتارهای آزاردهنده نباید غرور و شادی مردم را از بین برد