خط ویژه| حمله مشترک روزنامه اعتماد و اینترنشنال به شادی مردم ایران/ تلاش جریان اصلاح طلب برای آزادی فوری آشوبگران
تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۸۷۹۴۳
گروه ویژه فارس: خط ویژه، رصدی است روزانه از لابهلای روزنامههای داخلی و عملیات رسانهای پایگاههای خبری رسانههای ضد انقلاب، در این رصد برآنیم که بتوانیم خطوط مشترک میان بعضی از رسانههای داخلی و ضد انقلاب را بررسی و تحلیل کنیم.
*******
حمله مشترک روزنامه اعتماد و اینترنشنال به شادی مردم ایران
دشمن به هیچ عنوان حاضر نیست شادی مردم ایران را ببیند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بی بی سی فارسی، صدای آمریکا، اینترنشنال، رادیو فردا و...دیگر رسانه های معاند در روزهای گذشته با عصبانیت و خشم تلاش کردند تا با ضریب دادن به پروژه دوقطبی سازی میان مردم، اینگونه القاء کنند که مردم ایران از پیروزی تیم ملی شادمان نشده و فقط نیروهای نظامی و انتظامی و بسیج از این پیروزی خوشحال شدند.
رسانه های دشمن با القای اینکه تیم فوتبال در قطر صرفا تیم حاکمیت است و نه تیم مردم، تلاش کردند تا با تمام توان مانع از شادی و خوشحالی مردم شوند. این مسئله تنها یک قطعه از پازل دشمن در جنگ ترکیبی علیه مردم ایران است. هدف اصلی این است که تعصب مردم ایران نسبت به وطن خود و در ادامه یکپارچگی و انسجام مردم شکسته شده و یاس و ناامیدی و تفرقه، مسیر را برای پروژه های بعدی دشمن هموار کند.
اما نکته قابل تأمل در این میان، رفتار برخی رسانه های اصلاح طلب در این پروژه ضدایرانی است. این رسانه ها دقیقا عملیات روانی دشمن را در داخل دنبال کرده و به آن ضریب می دهند.
به عنوان نمونه، روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «تشویق ایسلندی روی ماشین زرهی» نوشت:«تیم ملی ایران بعد از باخت ۶ بر ۲ مقابل انگلیس در بازی نخست و با انبوهی از احساسات متناقض میان مردم وارد میدان رقابت با ولز شد. ایران این بازی را دو بر صفر برد. طبق عادت سالهای قبل انتظار میرفت این پیروزی بسیاری از مسائل را حل کند. شکلی از آشتی ملی به خود بگیرد. مردم را به خیابان بکشاند، برای شادی دستهجمعی و در مجموع یک روز خوب برای ایرانیها بسازد. اما برد تیم ملی نه تنها همه چیز را حل نکرد که ابهامساز شد. نه تنها به آشتی ملی کمک نکرد که فضا را بیشتر از قبل به سمت دوقطبی برد. نه تنها به یک شادی دستهجمعی نینجامید که عجیبترین تصاویر ممکن را به وجود آورد و در نهایت به یک وضعیت پارادوکسیکال ختم شد.»
در ادامه این مطلب آمده است:«اولین چیزی که بعد از برد تیم ملی مقابل ولز جلب توجه کرد، تصاویر شادی ماموران یگان ویژه و لباس شخصیها در خیابان همراه با پرچم ایران و رقص نور و موزیک بود. مامورانی با چهرههای پوشیده که باتوم و گاز اشکآور و سلاح به دست داشتند و روی ماشینهای زرهی غولآسای سیاهرنگ میرقصیدند تصاویری فراتر از خلاقیتهای سالوادور دالی خلق کرد. همان مامورانی که در خیابان حضور داشتند تا کسی جرات حضور در میدانها را پیدا نکند، شیرینی و شربت پخش میکردند... عدهای مصرانه به سیاق چند روز قبل میگفتند این تیم ملی، تیم ملی ما نیست. میپرسیدند بعد از اتفاقات اخیر مخصوصا وضعیت کردستان و سیستان چرا بازیکنان بعد از گل شادی کردند.»
تلاش جریان اصلاح طلب برای آزادی فوری آشوبگران
روزنامه ابتکار در مطلبی به قلم «محمدعلی وکیلی» نماینده اصلاح طلب مجلس دهم نوشت: «اینکه جمهوری اسلامی تصمیم به اصلاح خود میگیرد یا نه، در سرنوشت تکتک ایرانیان مؤثر است.»
در ادامه این مطلب آمده است: «باید امکانِ تغییر را دوباره خلق کرد. به گمانم تمام ایران دوستان مکلفاند هرچه دارند بگذارند تا راه اصلاحِ جمهوری اسلامی باز شود. تمام مشایخ ریش خود را گرو بگذارند. تمام مراجع اعتبار خود را وسط بیاورند. اگر این راه همچنان مسدود بماند معلوم نیست از ایران چه چیزی باقی بماند. اگر حکومت مجاب به تغییر شد و بنا شد زمین بازی را با اصلاحات تغییر دهد مجموعهای از اقدامات اورژانسی را بایست انجام دهد؛ اقداماتی ازجمله اعلان عفو عمومی؛ انحلال بخش زیادی از بنیادها و ستادهایی که به اقتضای اول انقلاب تأسیس شد اما سالهاست بدون داشتن کارکرد خاصی فقط بار هزینه اجرایی کشور را افزایش میدهند؛ درسی است خارجی نیز نیازمند یک ۵۹۸ دیگری هستیم.»
در روزهای گذشته نیز «اسماعیل گرامی مقدم» در پیشنهادی مشابه خواستار آزادی فوری آشوبگران و اعلام عفو عمومی شده بود.
این رویکرد دقیقا همراستا با پروژه دشمن در تداوم آشوب و اغتشاش است. چرا که با آزادی تمامی آشوبگرانی که در ماههای اخیر بازداشت شده بودند، عملا چراغ سبزی به این طیف داده می شود که اقدامات ساخارشکنانه و مغایر با امنیت و منافع ملی را با شدت بیشتری ادامه داده و مطمئن باشند که هیچ هزینه ای نیز از جمله بازداشت و زندان و... به آنها تحمیل نمی شود.
از سوی دیگر پیشنهاد تأمل برانگیز عفو عمومی برای آشوبگران، چراغ سبز برای حمله به مدافعان امنیت است. در ماههای اخیر تعدادی از مأموران نیروی انتظامی و بسیج و سپاه توسط اوباش به شهادت رسیده اند و اعلام عفو عمومی یعنی مدافعان نظم و امنیت را به شهادت برسانید و آب هم در دلتان تکان نخورد!
متاسفانه بخش قابل توجهی از جریان اصلاح طلب هیچگاه منافع ملی و عزت مردم ایران را مورد توجه قرار نمی دهد.
نکته قابل تأمل اینجاست که در ماههای اخیر رسانه های معاند به صورت ویژه بر تبرئه آشوبگران و تروریست ها متمرکز شده و خواستار آزادی فوری آنها بوده و هستند.
سوال اینجاست که این همصدایی آشکار با دشمن از کجا نشأت می گیرد؟! چرا جریان اصلاح طلب هیچگاه با دشمنان ملت ایران مرزبندی نمی کند؟! چرا امثال عبدالمالک ریگی و سرکرده های گروهک های تروریستی از جمله کومله و پژاک، دقیقا همان حرفی را می زنند که برخی فعالین و رسانه های اصلاح طلب می زنند؟!
تطهیر روزنامه نگاران وطن فروش و اتهام زنی به حاکمیت
روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «حال رکن چهارم آزادی خوب نیست» به قلم «نعمت احمدی» نوشت:« بعد از شروع اعتراضات خیابانی در شهرهای مختلف و نشر اخبار حرکتهای خیابانی در نشریات متأسفانه باب شکایت علیه مطبوعات و نویسندگان و تحلیلگران روزنامهها سرعت گرفت... اکثر روزنامهنگاران دهههای ۷۰ و ۸۰ تجربه زندان را پشتسر گذاشتند. عدهای در ایران ماندند و به کار روزنامه ادامه دادند...اما بخش زیانبار برخورد دهههای ۷۰ و ۸۰ با روزنامهنگاران برمیگردد به آن دسته از روزنامهنگارانی که جلای وطن کردند و از ایران خارج شدند و با تأسف رسانههای آن سوی آب بدون اینکه هزینهای برای پرورش این دسته از روزنامهنگاران کرده باشند با آغوش باز آنان را پذیرفتند و امروزه میبینیم که رسانههای برونمرزی با پرسنل اندک خود توانستهاند به مرجع خبر و تحلیل تبدیل شوند.»
در ادامه این مطلب آمده است:«کافی است نگاهی به اسامی پرسنل هر یک از رسانههای خارجی فارسی برونمرزی داشته باشیم، از گوینده و مدیر و تهیهکننده و برنامهساز؛ اکثریت قریب به اتفاق از همین روزنامهها که با تأسف با آنها برخورد کردیم و با بستن روزنامه و روانه زندان کردن روزنامهنگاران که جملگی در ایران پرورش یافتند و چون بیکار شدند جلای وطن کردند، هستند. بیایید، برای یک بار هم که شده خود را در جایگاه متهم بنشانیم و این پرسش را مطرح کنیم چه کسی باعث شد استودیوی هر یک از این رسانهها از افرادی پر شود که روزگاری در ایران با میل و رغبت و علاقه به تولید خبر و تحلیل و گزارش مشغول بودند و چون عرصه را بر خود تنگ دیدند، ایران را ترک کردند؟...مقصر کیست؟ کدام کشور را میتوان پیدا کرد که انبوه نخبگان خود را دودستی تقدیم کشورهای دیگر کرده باشد؟».
از نگاه این فعال اصلاح طلب، روزنامه نگاران شاغل در رسانه های معاند، همگی صرفا نخبگانی هستند که عاشق وطن خود هستند و تنها به دلیل اینکه بیکار شدند به استخدام رسانه های معاند درآمده اند.
با اینکه نمونه های متعددی در رد ادعای مذکور قابل ذکر است، اما ما در رد این ادعا، تنها به یک نمونه بسنده می کنیم. نمونه ای که به قول معروف، مصداق آن مثل است که می گوید، «مُشت نمونه خروار است».
«مسعود بهنود» از همکاران قدیمی رسانه های معاند و از جمله بی بی سی فارسی است. بهنود» براساس مستندات غیرقابل انکار همان شخصی است که در رژیم پهلوی به «خبرچین ساواک» معروف بود. بهنود براساس یک سناریوی از پیش تعریف شده، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با ظاهرسازی اینگونه وانمود کرد که از گذشته خود پشیمان است. وی برای اثبات ادعای خود فیلمنامه «خانه عنکبوت»- علیه رژیم پهلوی- را نوشت و در آن ایفای نقش کرد. بهنود همچنین با افشاگری علیه برخی از سران رژیم شاه، تقلا کرد تا خود را از محاکمه برهاند.
«پتکین آذرمهر» نویسنده ضدانقلاب مقیم انگلیس در توصیف بهنود می گوید: «مسعود بهنود حتی اصلاحطلب هم نیست. او راحتطلب است و مثل آب خوردن دروغ میگوید.» بهنود در سال ۱۳۷۶ در روزنامه «جامعه» و در کنار اکبر گنجی، ابراهیم نبوی، عمادالدین باقی، ماشاءالله شمسالواعظین، محسن سازگارا و حمیدرضا جلایی پور، در اولین روزنامه منتسب به جریان اصلاحطلب شروع به فعالیت کرد.
این نشریه بهدفعات به نشر اکاذیب و اتهام زنی به ارکان حاکمیت پرداخت. تشویش اذهان عمومی، انتشار اخبار محرمانه، افترا و توهین نسبت به نیروهای مسلح و مقامات نظامی، نشر اکاذیب، توهین و حمله به مقدسات مذهبی و مسئولان نظام، اشاعه و ترویج فرهنگ غرب، اشاعه فحشا و درج مطالب خلاف عفت عمومی و توهین و افترا به قوه قضاییه ازجمله اتهامات این روزنامه مدعی اصلاحطلبی بود. این روزنامه اصلاحطلب در تیرماه ۱۳۷۷ توقیف شد.
دو روز بعد از توقیف روزنامه جامعه، روزنامه دیگری به نام توس توسط همین کادر آغاز به کارکرد که در شماره اوّل خود تیتر بزرگ «توس در خدمت جامعه» را چاپ کرد. این کادر که مسعود بهنود نیز جزو آنان بود، نشریات زنجیرهای اصلاحطلب را راهاندازی کردند.
نکته قابلتأمل اینجاست که تعداد قابلتوجهی از روزنامهنگاران و خبرنگاران شاغل در رسانههای معاند و ضدانقلاب، توسط اشخاصی همچون مسعود بهنود شناسایی و برای سرویسدهی به رسانههای حامی تحریم و تجزیه و آشوب در ایران هدایت شده اند. برخی نیز با همکاری وی جذب رسانه های ضد انقلاب شده اند.
مسعود بهنود در آذرماه ۱۳۷۹ به اتهام «توهین و افترا، نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی، تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، عبور از خطوط قرمز نظام، همکاری با رسانههای بیگانه، مشارکت در فروش مواد مخدر و نگهداری مواد مخدر، مشروبات الکلی و ابزار استعمال مواد مخدر» به دادگاه معرفی شد. حدود ۲ سال بعد و پس از طی جلسات دادگاه و صدور حکم محکومیت، بهنود از ایران گریخت و به لندن رفت.
مسعود بهنود پس از حضور در انگلیس با راهاندازی وبسایت روز آنلاین، به ایجاد کانال میان جریان معاند و خبرنگاران و روزنامهنگاران شاغل در ایران پرداخت. وی با تطمیع خبرنگاران و روزنامهنگاران جوان در داخل کشور، آنها را به خراب کردن پلهای پشت سر و مهاجرت دائمی از ایران و پیوستن به رسانههای معاند تشویق می کند. پیشازاین، یکی از روزنامهنگاران درباره نقش بهنود در انتقال روزنامهنگاران ایرانی به رسانههای معاند گفته بود: «مسعود بهنود به نیابت از نازنین زاغری... با سوژه موردنظر قرار میگذاشت...وی به فرد موردنظر پیشنهاد تابعیت انگلیس و دستمزد بالا به پوند را داده و نیرو برای زاغری جمع میکرد.»
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: خط ویژه روزنامه نگاران جریان اصلاح طلب رسانه های معاند مسعود بهنود آزادی فوری مردم ایران عفو عمومی رسانه ها تیم ملی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۸۷۹۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فاکتور اشتباه و شیطنت آمیز اصلاح طلبان در خصوص شرایط امید در جامعه/ آغاز کنشهای انتخاباتی رادیکالها پس از عملیات تحریم!
جریان اصلاحات در حالی به نقد ساختاری می پردازد که خود بخش اصلی از عاملیت و ترک فعلها بوده است.
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامههای امروز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که خداحافظی با اقتصاد زیر زمینی، تولید زیر تیغ واردات یارانه ای، چالش ازسرگیری مذاکرات هستهای و یک صندلی و چندین مدعی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
برخی اصلاح طلبان در اقدامی مزورانه در حالی در رسانه های خود از تبدیل شدن امید در ایران به امری مناقشه آمیز سخن به میان میآورند که بررسیها نشان میدهد ادعاهای آنان مبتنی بر پیمایش های دهه ۹۰ یعنی دولت مورد ائتلاف آنان میباشد.
آغاز این کنشها با توییت سعید حجاریان تئورسین اصلاحات درباره «امید» در سیاست و جامعه آغاز شده است، روزنامه آرمان امروز نوشته است:
سعید حجاریان، تئوریسین و فعال سیاسی اصلاح طلب در توئیتی نوشت: به حفظ «امید» و نگه داشتن شعله شمع باور دارم ولی تؤامان «نقد» را شرط لازم هر گشایش و سخن ایجابی میدانم. این فعال سیاسی اصلاح طلب، اخیرا توئیتی منتشر کرده و در آن نوشته بود: «دولت سیزدهم و تفکر حاکم بر آن چماقی بود به بار شیشه مملکت؛ مسئله نرخ بنزین، «نور» حجاب و دیگر طرح ها و اقدام های در پیش هم ضربات مهلک تری هستند. تداوم این تفکر در دولت چهاردهم آخرین چماق است بر بار شیشه و دیگر چیزی باقی نخواهد ماند.
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه نوشته است:
این سخنان وی با واکنشی را به همراه داشت که عنوان کرده بود دیگر بار شیشهای نمانده که بخواهد حفظ شود. حجاریان در پاسخ به این نقد، توئیتی دیگر در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرد و در آن نوشت: منتقدی مجرب نقدی بر این پست نگاشته و بیان کرده اند: «چیزی باقی نخواهد ماند» گزاره ای آخرالزمانی است؛ یعنی چیزی متصور نیست که برای حفظ اصلاح اش تلاش کنیم. پاسخ اینجانب: به حفظ «امید» و نگه داشتن شعله شمع باور دارم ولی تؤامان «نقد» را شرط لازم هر گشایش و سخن ایجابی میدانم.
بررسیها در این رابطه بیانگر آن است که اصلاح طلبان با طرح این ادعا که ساختار جامعه ایران فاقد توان تولید و بازتولید امید شده است، تاکید می کنند، ساختارهای اصلی و مسلط که در جامعه ایران جاری است فرصت عاملیت را از بخش عظیمی از جامعه خصوصا نخبگان سلب نموده و برعکس نومیدی را میگستراند.
اصلاح طلبان همچنین با تاکید بر بررسی تغییرات جامعه، ضرورت بررسی سویه ها، مولفه ها، خواسته ها، مطالبات، تصورها و رفتارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن را مورد تاکید قرار داده و می کوشند وضعیت فعلی جامعه را «بی آینده»، «بی افق» و سراسر «تیره و تار» تصویر سازی کرده و از سوی دیگر نظام حکمرانی را مورد هجمه قرار دهند.
روزنامه اعتماد نیز در یادداشتی معنادار به پیمایش امید در جامعه پرداخته و مینویسد:
امید در ایران به امری مناقشهآمیز و پرابلماتیک و مساله اجتماعی مبدل شده است، امید در ساختار اجتماعی باید تولید و بازتولید شود اکنون ساختار جامعه ایران فاقد توان تولید و بازتولید امید شده است، ساختارهای اصلی و مسلط که در جامعه ایران جاری است فرصت عاملیت را از بخش عظیمی از جامعه خصوصا نخبگان سلب نموده و برعکس نومیدی را میگستراند. در دهه اول هزاره سوم شاخص نیکبختی در ایران از صد کشور پنجاه و چهار بوده و اکنون به هفتاد تنزل یافته است.
در ادامه این یادداشت آمده است:
شوربختانه در پیمایشهای متعدد ملی دیگری نیز تایید شده است، ازجمله در پیمایش ملی سرمایه اجتماعی (۱۳۹۵) که پنداشتهای مردم در حوزه مولفههای سرمایه اجتماعی را ارزیابی نموده است، نشان میدهد که ۸۰درصد مردم درخصوص موفقیت نظام در حل مشکلات ارزیابی در حد کم و خیلی کم داشتهاند و تنها یک درصد در حد زیاد و خیلی زیاد امید به توان نظام در حل مشکلات داشتهاند. یا در شاخص ارزیابی نسبت به روند آینده جامعه در سه قلمرو رفاه، وحدت و همدلی و فقر یافتههای امیدبخشی حاصل نشده است.
اصلاح طلبان با تاکید بر بررسی تغییرات جامعه، ضرورت بررسی سویه ها، مولفه ها، خواسته ها، مطالبات، تصورها و رفتارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن را مورد تاکید قرار داده و می کوشند وضعیت فعلی جامعه را «بی آینده»، «بی افق» و سراسر «تیره و تار» تصویر سازی کرده و از سوی دیگر نظام حکمرانی را مورد هجمه قرار دهند.
اصلاح طلبان در حالی مدعی پیمایش ها در خصوص شرایط ناامیدی در جامعه هستند که این پیمایش ها در بازه زمانی ۳ دهه گذشته به ویژه دهه ۹۰ بوده که از قضا جریان اصلاحات خود بخش مهمی از سیاستگذاری و روند اجرایی کشور هم در دولت اصلاحات و هم به انحای دیگر در دولت روحانی بر عهده داشته است.
این موضوع زمانی اهمیت می یابد که در یابیم جریان اصلاحات در حالی به نقد ساختاری می پردازد که خود بخشی از این ساختار و شرایط مورد ادعای آنان در حقیقت بخشی از عاملیت و ترک فعل های آنان بوده است.
اصلاح طلبان همچنین بدون اشاره به کاستی ها و انتقادات وارده به دولت های مختلف در پیگیری برنامه های توسعه، معطل نگاه داشتن کشور به دلیل مذاکرات خارجی و ...بوده اند که حتی عالی ترین مقامات کشور نیز انتقاداتی به عدم پیشرفت در دهه ۹۰ مطرح کرده و نسبت به تعلل ها، کم عملی ها و بی عملی ها انتقاد کرده بودند. این در حالی است که این بخش از اصلاح طلبان تلاش دارند طی یک کنش سیاسی- رسانه ای اقدام به فاکتور کردن کم کاری ها به نام حاکمیت می باشند، هدف از این اقدام فضاسازی خاص برای حضور در عرصه انتخابات پس از تحریم آن است.